گل يخ
رفیق من سنگ صبور غمها به دیدنم بیا که خیلی تنهام هیچکی نمی فهمه چه حالی دارم چه دنیای رو به زوالی دارم مجنوونم ودل زده از لیلی ها خیلی دلم گرفته از خیلی ها نمونده از جونیام نشونی پیر شدم پیر تو ای جونی تنهایی بی سنگ صبور خونه ی سرد وسوت کو ر توی شبهات ستاره نیست موندی راه چاره نیست اگر چه هیچکس نیومد سری به تنهایت نزد اما توکوه درد باش طاقت بیاره و مرد باش اگر بیای همون جوری که بودی کم میارن حسودا از حسودی صدای سازم همه جا پر شده هر کی شنیده از خودش بیخوده اما خودم پر شدم از گلایه هیچی ازم نمونده جز یه سایه سایه که خالی از عشق و امید همیشه محتاج به نور خورشید. نظرات شما عزیزان:
|
آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
|||
![]() |